بحثی پیرامون نقوش اسلامی Islamic pattern art and  arabesque

 

    يک عنصر مهم که در تمام صنايع دستي و هنرهاي سنتي به چشم مي رسد و يکي از مهمترين دلايل زيبايي آنها مي باشد،تزئينات آنها توسط يک سري نقوش است.     شما را که نمی دانم ولی من نقوش دوره اسلامی را بیشتر می پسندم. به نظر می آید هنر اسلامی زیباییهای تمام سبک های هنری جهان را با هم ترکیب کرده و آثاری غنی به وجود آورده که در اینجا مجال ذکر جزئیات و تاریخچه آنها نیست. 

     الان می خواهیم علت رشد و ترقی نقوش تزئینی پس از اسلام را بررسی کنیم. عده ای معتقدند چون اسلام ساختن تصاویر از چهره انسان؛ حیوان؛ گیاه؛ و هر موجود زنده به شکل واقعی آن را ممنوع کرده (و حتی گروهی گفته اند مجسمه سازی و نقاشی به هر نوعی حرام است)، پس مسلمانان به ساختن نقوش غیرواقعی و انتزاعی و ابتکاری الهام گرفته از طبیعت پرداختند و در این کار پیشرفت کردند؛ اما در واقع این حرف به چند علت غیر قابل قبول است:

                                                                                    1) من شخصا پس از مطالعه تمام قرآن، هیچ حرفی در این رابطه نیافتم و تا کنون حدیثی معتبر از این دست پیدا نکردم. این فکر اشتباه که برخی از روحانیون آن را به صورت یک حکم در آورده اند

و تا امروز نیز در برخی مناطق این عقیده نزد مردم وجود دارد که چهره سازی یا به قول قدیمی ترها" صورت کشی " حرام است ، شاید به علت تعبیر غلطی باشد از ممنوعیت بت پرستی در دین خدا که در قرآن بارها به آن اشاره شده و ضمنا در قرون و اعصار قدیم، بت ها معمولا به شکل موجودات زنده مخصوصا انسان و حیوان ساخته می شد. از آنجا که ساختن بت حرام است بعضی ها اشتباها خیال کردند نقاشی و مجسمه سازی با طرح شکل موجودات زنده ممنوعیت دارد؛ در حالی که بت پرستی آن است که هر چیزی غیر از خدا را همه کاره و موثر در همه چیز بدانیم ، یعنی به خاطر بت پرستی ؛ انسان؛ همه کاره بودن خالق و هیچ کاره بودن مخلوق را فراموش می کند . پس فرقی ندارد که بت؛ نقاشی باشد یا مجسمه یا اسکناس! یا مدرک تحصیلی! یا هر چیز دیگر. و مشکل برسر اشیا و وسایل نیست و اشکال در خود بت پرستی است.

                                                                                   2) با توجه به این که زیبا ترین مخلوقات خدا موجودات زنده هستند و به مصداق  ان الله جمیل و یحب الجمال  ؛  و آن که زیبایی و ایجاد آثار زیبا و احساس کردن قشنگی ها انسان را به خدا نزدیک میکند ، پس ایجاد تصاویر و نقوش موجودات زنده کاری است در جهت رسیدن به خدا و اگر خوب انجام شود یک عبادت است ، پس مطمئنا اسلام با آن مخالفت نکرده.

                                                                                  3) اسلام با تجمل مخالف است اما تجمل چیست؟   تجمل آن است که دلبستگی به زیباییها و خوشی ها  مانع از رسیدن انسان به کارهای مهمتر و واجب تر شود .مثلا انسان به جای غذا که نیاز ضروری بدن است، تمام پولش را صرف وسایل زینتی و غیر ضروری کند. بهتر است این را بدانیم که اسلام با خود وسایل تزئین شده و کارهای هنری مخالف نیست بلکه در مسائل اقتصادی یک رتبه بندی صورت داده به این صورت که مثلا تا فقیری گرسنه است، انصاف نیست شما قبل از سیر کردن او، پول خود را صرف فرش زیبا برای زیر پای خودتان و یا حتی خود او نمایید.    

   اما وقتی که احتیاجات مادی اولیه برطرف شد چه اشکالی دارد که آدم وقت و هزینه ای را برای ایجاد وسایل و محیطی زیبا صرف کند؟ پس باز هم مسلما اسلام مخالفتی با کارهای هنری ندارد و حتی مشوق آن است و کارهای هنری زیبا و محیطی قشنگ ، خود باعث ایجاد وضعیت روانی خوب و احساس خوشحالی می شود و انسان در چنین محیطی بهتر و سالم تر به کار و زندگی می پردازد.

                                                                                    4) اینکه اسلام خودش مخالف چهره سازی و هر کار هنری نیست  به نوعی ثابت شد، اما باز هم خیلی ها معتقدند که در اوایل دوره تمدن اسلامی ؛ ساختن تصاویر جانداران از نظر روحانیون کاملا ممنوع بوده است، اما باز چنین هم نیست چون نمونه هایی از قرآن های قرون اولیه اسلامی و پس از آن باقی مانده که حروف آیات  قرآن با چهره انسان تزئین شده مثلا در سر تمام الف ها ولام ها ؛ یک سر انسان نقاشی شده است.تا دوره جدیدتری چون صفویه که قرآنهایی با حاشیه تزئینی شامل طرح پرندگان و گل ها باقی مانده که در موزه ها موجود هستند. پس می توان نتیجه گرفت که فقط گروهی از مردم به ممنوعیت تصویرسازی چهره و مجسمه سازی عقیده داشتند و عده دیگر که زیادتر بودند، تصاویر جانداران را در نقوش و مجالس سازی کتب و مجسمه سازی و گچ بری و ... به کار می بردند که نمونه های فراوان از آنها تا به امروز باقی مانده است.

     جالب تر از همه آن است که پس از اسلام از نقوش موجودات زنده بیشتر و گسترده تر و وسیع تر استفاده شده وحتی این نقوش از طرحهای ماقبل اسلام بسیار به موجودات زنده شبیه تر است مثلا گل های ختایی دوران اسلامی دارای شکل طبیعی تر از گل های ساسانی است. ویا همچنین برای مثال نام " اسلیمی " بر دسته ای از نقوش آن را ممکن است به "اسلام" منصوب کند....

دیدیم که نمی توان پیشرفت نقوش را وابسته به برخی ممنوعیتها و بعضی محدودیتها دانست. پس علت ایجاد این همه نوش خیالی وانتزاعی چیست؟ شاید این را باید در خصوصیات روانی انسان و ویژگیهای ذهن او جست که :

      همه ما تخیلات و لذت سیر در آنها را کم و بیش تجربه کرده ایم، ضمنا" تکرارآنچه در اطراف ما هست ( – بدون تغییر در آنها – ) در آثار هنری و کپی کردن دقیق طبیعت روی کاغذ و یا مجسمه و غیره خسته کننده است، چون ذهن آدمی تنوع طلب است وحوصله تکرار ویکنواختی را ندارد.

      شاید هم برای سرعت دادن به نقاشی  هنرمندان شکل موجودات زنده را خلاصه کرده اند که این اشکال و نقوش زیبا متولد شده اند. 

      علت دیگر احتمالا" ایده آل گرایی ذهن انسان است که بطور مثال سرسبزی بیش از حد گیاهان را دوست دارد پس تمام گلبرگهای گلها و برگها و میوه ها و ساقه هایشان را بسیار برآمده و بادکرده تصویرسازی کرده پس مثلا" برگها را خیلی کلفت و برجسته نما نقاشی می کند که بسیار شاداب و آب دار و با طراوت به نظر برسد.

      و شاید هم خیلی دلایل دیگر که ممکن است در ضمیر ناخودآگاه ما وجود داشته باشد و خود ما ازآنها آگاهی نداشته باشیم و این نقشها از فضای بسته دل ما بیرون آمده و بر فضای باز کاغذ نشسته و بر دلی دیگر خواهد نشست و  هرچه آن از دل برآید ،  لاجرم بر دل نشیند.......

  

    نهایتا" آنچه تقریبا" همه بر آن متفق القول هستند آن است که بسیاری از نقوش ومخصوصا" زیباترین تزئینات دارای منشأ تصویر موجودات زنده هستند. جالب است نظری بیفکنیم به برخی از پایه های نقوش اسلامی با منشأ تصاویر طبیعت که در تمام آثار تجسمی اسلامی از قبل معماری، فرش، نقاشی، و غیره      به کار رفته اند و جولان گاهشان تقریبا" تمام هنرهای سنتی است:از قلم زنی و معرق چوب و گچ بری و کاشی کاری وئقالیبافی ونساجی گرفته تا تذهیب و مینیاتور و کتاب آرایی و جلدسازی و ....

      در این فضای کم به بررسی زودگذر و مختصر برخی ازآنها می پردازیم:

        یکی از آنها "گل ختایی" است. از اسمشان تعبیر می شود که از سرزمین ختا یا ختن در غرب چین یا شرق ایران آمده باشند، اما به نظر من این نقوش سرزمین خاصی ندارند چون از زمانهای بسیار قدیم در بسیاری سرزمینها یافت شده اند و نمیتوان آنها را مولود کشور خاصی دانست. برخی آن را "گل خطایی" نوشته اند چون مثل گل های واقعی در طبیعت نیستند و فقط قدری به آنها شباهت دارند. سابقه گل های ختایی  به پیش از اسلام می رسد که می تواند ثابت کند تولد این گلها به خاطر احکام تحریف شده ( که ذکرش رفت ) نبوده و فقط به علت تعالیم اسلام و رشد اخلاقیات که خود به خود منجر به رشد ذهن میشود، شکل این گل ها و  سایر نقوش غنی تر شده و به حد بالایی از زیبایی رسیده است.گلهای ختایی بسیار متنوع هستند و در اشکال مختلف وجود دارند و حتی می توان از ترکیب شکل های مختلف خودشان گل های ختایی جدیدی خلق کرد. شاید زیباترین گل ختایی، گلی موسوم به "گل لاله عباسی" یا "گل شاه عباسی" باشد.                              در کتاب "گل های ختایی"، استاد "پرویز اسکندر پورخرمی" نام شاه عباسی را برای این گل نامناسب و غلط می داند چون طرح این گلها خیلی قبل از دوره صفویه هم وجود داشته است و ارتباطی با شاه عباس صفوی ندارد. به عقیده استاد پورخرمی که خود یک طراح چیره دست قالی و فرش و کاشی و تذهیب است، نام اصلی این گلها "لاله عباسی" و مربوط به حضرت ابوالفضل عباس علیه السلام فرزند حضرت علی علیه السلام است که در کربلا شهید شد و چون گل لاله را نماد شهادت می دانند و نیز شباهت زیاد گل عباسی به لاله، هنرمندان ایرانی به یاد حضرت عباس(ع) نام این گل ختایی را لاله عباسی نهادند؛ در شکل یک (1) این شباهت را ملاحظه می کنید.

 گل لاله عباسی (گل شاه عباسی)

  نوع دیگری از گل لاله عباسی شباهت زیادی به گل زنبق دارد یعنی شکل دو (2).

 ( گل زنبق را به درست یا اشتباه  گل سوسن نیز نامیده اند. )

 khatai زنبق

 

  بسیاری از گل های لاله عباسی آدم را به یاد میوه انار می اندازد و حتی عده ای معتقد هستند که انار الگوی نقاشان در خلق این گل ختایی بوده است. شکل سه (3) می تواند این باور را تقویت کند. این نوع از گل لاله عباسی را گل اناری نیز نامیده اند.

 گل اناری

 نوعی دیگر از گل های ختایی ذهن انسان را به شکل زیبای درخت های سرو نژاد کوتاه قد رهنمون میشود مانند شکل چهار (4). ( شکل درخت سرو الگو و راهنمای نقاش ها در ایجاد نقش " بوته جقه " (= بته جقه ) نیز بوده است. )  سرو  و  گل  ختایی

 در شکل پنج (5) می بینیم که چگونه نقاشی زیبا و سنتی درخت پر شکوفه و گل در کنار درخت سرو خوش قد و قامت ، با خلاصه شدن به یک گل ختایی خیلی قشنگ تبدیل شده است. 

seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور 

seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور گلی دیگر در تصویر شش (6) هست که می تواند خلاصه شکل دم زیبای طاووس بیشد.

 seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور

     برگ ها نیز در اکثر نقوش تزئینی سنتی به کار رفته اند.

  طرح برگ های سنتی گاهی به شکل برگ چنار است یعنی " برگ چناری " تصویر هفت (7)

 seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور

  و یا ملهم از شکل ماهی است که " برگ ماهی " نام دارد یعنی شکل هشت (8)

 seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور

  البته تنوع برگ ها بیش از این است و در این دفتر کوچک نمی گنجد....

 

      و اما اسلیمی : کسی نمی داند چرا این اسم را برای ساقه های پر پیچ و خم نقش قالی و فرش و کاشی و تذهیب نهاده اند. این نقوش نیز دارای سابقه قبل از اسلام هستند اما استاد " ملیحه ناصری " که به حق نقاشی هنرمند است عقیده مند است که اولین بار حضرت امام علی علیه السلام  چنین طرح هایی را به مسلمانان معرفی کرد و خود نمونه هایی ترسیم فرمود.

 

 جالب ترین بخش اسلیمی طرحی موسوم به دهان اژدری است و تصویر نه (9) گویای آن است که چگونه شکل سر اژدها (= اژدرها = اژدر ) با ساده شدن به این صورت در آمده است.

 seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور

 اما در کتاب " شیوه طراحی قالی و تذهیب " مرحوم زنده یاد استاد " حسین طاهر زاده بهزاد " که انصافا" نقاشی زبردست بود معتقد است که ایرانیان شکل سر فیل را به این قیافه در آورده اند که در تصویر ده (10) می بینید.

 seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور

seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور بعضی ها هم می گویند اسلیمی دهن اژدری ربطی به طرح حیوانات و جانوران ندارد و باید آنها را نوعی برگ به حساب آورد. شکل یازده (11) را ببینید!     

seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور 

 شکل دوازده (12) یعنی اسلیمی حلزونی من را به یاد شاخه و برگ درخت انگور می اندازد.

 seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور

 اسلیمی ماری و ابری را هم در تصویر سیزده (13) می بینید.

 seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور

 نقش مهم اسلیمی آن است که گل های ختایی و برگ ها و غنچه ها روی آن قرار بگیرند تا یک گیاه واقعی خیالی بر روی باغ قالی پدید آید. تصویر چهارده (14) یک نمونه از آن است و در شکل دوازده نیز نمونه دیگری دیده بودید.

 seyyed amin nabipoor اثر سید امین نبی پور

   تصویر جالب دیگری نیز در نقوش فرش و قالی و کاشی و تذهیب به کار میرود که هرچند منشأ زنده ندارد اما از طبیعت الهام گرفته شده و جا دارد از آن نام برده شود یعنی " شمسه " که از نامش بر می آید می تواند سمبل (نماد) شمس یا همان خورشید باشد که یک مثال آن را در شکل پانزده (15) آورده ام. شاید بتوان گفت شمسه همان ترنج است.

 sun شمسه

         شمسه ها ، ترنج ها ، سر ترنج ها ، طرح های کتیبه و طرح های نشان ، لچکی ها ( لچک ها) ، حاشیه ها و ... ( که امیدوار هستم  فرصت توضیح کافی در مورد آنها در آینده فراهم شود )   و نیز زمینه طرح تزئینی ما می تواند از نقوش اسلیمی و ختایی و برگ و گل و غنچه پر شود ؛ بنابراین این اشکال می تواند برای هر نقاش هنرمند مفید باشد خصوصا" طراحان قالی و فرش وکاشی و تذهیب کاران و مینیاتوریست ها   و .... 

      و اگر با دقت اجرا شوند باغی خیال انگیز و بهشتی کوچک را پدید می آورند .........

     seyyed amin nabipoor  سید امین نبی پور      پایییز 1383  هجری شمسی

 

 سید امین نبی پور      پایییز 1383  هجری شمسی

prof.amin seyyed amin nabipoor painting اثر سید امین نبیپور نبی پور

 

seyyed amin nabipoorسید امین نبی پور